زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 7:01 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 212
نویسنده پیام
cyborg آفلاین


ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
5. فرهنگ :
از لحاظ فرهنگى

فرهنگ معانىِ گوناگونى دارد گاهى به معناى تأديب و تربيت و پرورش انسانها آمده، گاهى به معناى علم و دانش و معرفت آمده و گاهى به معناى مجموعه آداب و عادات و رسوم يك قوم و يك ملّت آمده است. اگر فرهنگ به معناى ادب نيكو باشد در عصر امام زمان و جامعه جهانىِ آن حضرت انسانها عالم با آداب اسلامى تربيت مى شوند و متأدّب به آداب الهى مى شوند (تأدبّوا بآداب الله) كه عاليترين مكتب تربيتى و كاملترين آنها است و متكّى بر وحى الهى است و از سوى خالق انسانها و به وسيله انسان شناسان بى نظير (پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) و جانشينان معصوم حضرت) عرضه مى شود، در آن عصر بشر مظهر عدل الهى مى شود، مظهر رحمت خدا مى شود، مظهر صبر الهى، مظهر قدرت پروردگار، مظهر جود و كرم الهى و در يك كلام مظهر همه اسماء حسناى الهى مى شود.

روايات مىگويد:

«والقى الرافة والرحمة بينهم فيتواسون . . .ولايعلو بعضهم بعضا ويرحم الكبير الصغيرويوقوا الصغير الكبير».

يعنى در ميان عموم مردم عالم مهربانى و رحمت برقرار مى شود و در سايه آن مواسات و هميارى مى كنند و بر يكديگر برترى طلبى ندارند، بزرگتر به كوچكتر رحمت و عطوفت و مهربانى مىورزد و كوچكتر به بزرگتر احترام مى گذارد و اگر فرهنگ به معناى دانش و بينش، علم و معرفت باشد در عصر امام زمان بينش و معرفت بشر به مبدأ و معاد و كلّ معارفِ الهى به اوج خودش مى رسد تا آنجا كه مخدّرات در خانه هاى خويش تفسير قرآن كرده و طبق كتاب و سنّت الهى قضاوت مى كنند و به تعبير روايات:

«وتؤتون الحكمة فى زمانه حتّى انّ المرأة لتقضى فى بيتها بكتاب اللّه تعالى و سنّة رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) ».

به انسانهاى عصر امام مهدى آن اندازه حكمت و معرفت داده مى شود كه زن در ميان خانه اش بر اساس كتاب الهى و سنّت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) قضاوت مى كند. اين اندازه اسلام شناسى گسترش پيدا مى كند و انسانها با حقيقت اسلام از طريق دو منبع اصلىِ آن يعنى كتاب و سنّت اُنس پيدا مى كنند و حقايق دين با جان آنها عجين مى شود.

دانش و آگاهىِ انسانها به نهايت درجه خود مى رسد و تمام مراتب علم و دانش را يكى پس از ديگرى مى پيمايند و بر كلّ آسمانها و زمين و حقايق موجود در آن دو و ما بين آن دو مطلّع مى شوند و اين دعوت قرآنى جامه عمل مى پوشد كه: «قل انظروا ماذا فى السماوات والارض». و تا به حال آنچه از معلومات نصيب بشر شده مربوط به گوشه اى از آسمان اوّل يا آسمان نزديك است كه «وزينّا السماء الدنيّا بمصابيح...» ولى در منطق دين سخن از سماوات سبع و آسمانهاى هفتگانه است

كه بشر از آنها و اسرار آنها اصلاً اطلاع ندارد ودر عصر امام مهدى(عج) اين اطلاعّات به دست مى آيد و به تعبير روايت معروف: «العلم سبعة وعشرون حرفاً فجميع ما جائت به الرسل حرفان فلم يعرف الناس حتّى اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة والعشرين حرفا فبثّها فى الناس و ضمّ اليها الحرفين حتّى يبثّها سبعة و عشرين حرفاً». ترجمه: تمام دانش بيست و هفت حرف است و از آدم ابوالبشر تا خاتم انبياء (صلى الله عليه وآله وسلم) و از خاتم انبياء تا زمان ظهور خاتم الاوصياء(عج) كلّ آنچه به بشريّت عرضه شده و معلّمان الهى بيان كرده اند دو حرف است و انسانهاى امروزى تنها دو حرف آن را مى شناسند و آن هنگام كه قائم ما قيام مى كند بيست و پنج حرف ديگر را بيرون آورده و در ميان مردم عالم مى پراكند و دو حرف معلوم بشر را به آنها ضميمه مى كند تا تمام بيست و هفت حرف و در واقع تمام علم در جامعه بشرى نشر و پخش شود و آنگاه است كه مجهولى براى بشر نمى ماند و آنگاه است كه بشر در برابر عظمت خالق و آفريدگار هستى كرنش مى كند و مقام خشيت پيدا مى كند كه «انّما يخشى اللّه من عباده العلماء» و احساس كوچكى مىنمايد و با تمام وجود به مبدء عالم متوجّه مى شود و با شناخت كامل او را مى پرستد. و در روايت ديگر مى خوانيم:

«انّ المؤمن فى زمان القائم وهو بالمشرق ليرى اخاه فى المغرب و كذا الذى فى المغرب يرى اخاه الذّى فى المشرق».

در زمان امام مهدى(عج) مؤمنى در شرق عالم زندگى مى كند و برادر دينىِ خود را در غرب عالم مى بيند و آنكه در مغرب عالم زيست مى كند برادرش را كه در

مشرق جهان است مىبيند، وهزار وچندصد سال پيش درك اين سخنان و هضم آن براى مردم آسان نبود و تعبّداً مى پذيرفتند ولى ابزارهاى صنعتىِ پيچيده امروزى و دنياى رايانه و ديگر وسائل ارتباط جمعى، قبول اين مطلب را براى ما آسان نموده است، البتّه منظور اين نيست كه در آن عصر، زمين از كروى بودن خارج شده و مسطّح مى گردد و انسانها به قدرى نور چشمشان قوى مى شود كه صدها و هزاران فرسنگ دورتر را مى بينند، بلكه منظور اين است كه در سايه پيشرفتهاى صنعتى، ابزارى ساخته مى شود كه شرق و غرب جهان را به يكديگر مرتبط مى سازد و همه مى توانند با فشار دادن دكمه رايانه يا هر وسيله مدرن ديگر با برادر دينىِ خود در اقصى نقاط جهان ارتباط برقرار كند وگرنه سنّت الهى بر اين است كه جهان را از طريق اسباب ومسببّات اداره كند «ابى اللّه ان يجرى الامور الاّ باسبابها» واين سنّت نه قابل تبديل ودگرگونىِ بنيادين است ونه قابل تحويل و اصلاح است «فَلن تجد لسنّة اللّه تبديلاً ولن تجد لسنّة الله تحويلاً» و اين نظامات لايتغيّروسنن قطعى براى هميشه جهان است وچنين نيست كه درآن عصر اين نظامات و قوانين برچيده شود.

واگر فرهنگ به معناى آداب و رسوم و عادتهاى يك ملّت باشد در جامعه جهانىِ امام مهدى عادات و رسوم غلط و جاهلى و خرافى كلاًّ از جامعه ز دوده مى شود و به جاى آن آداب و عادات صحيح انسانى و اسلامى جايگزين مى شود، تعصّبات نژادى و قبيله اى و غيره ريشه كن مى شود، بشر داراى انصاف مى شود و واقع گرائى و رئاليست بودن حاكم مى شود و به عنوان مثال از عادات و شعارهاى عرب جاهلى اين بودكه: «انصر اخاك ظالما او مظلوما»; يعنى برادرت را يارى كن چه ستمگر باشد و چه

ستمديده ورسول خدا ( صلى الله عليه وآله وسلم) كه مبعوث به رسالت شد فرمود:من نيز مى گويم: «انصر اخاك ظالما او مظلوما» ; ولى به اين نحو كه اگر ظالم است جلوى ظلمش را بگير و اين كمك كردن به او است و اگر مظلوم است به او كمك كن و از او دفع ظلم بنما و امام مهدى(عج) كه سيره نبوى را زنده مى كند اين شعارهاى غلط جاهليّت جديد و مدرن و جاهليّت قرن بيستم و مانند آن را از جامعه ريشه كن مى كند، انسانها را با واقعيّات آشنا مى كند و از تخيّل و خيالگرائى و مانند آن دور مى كند.

نتيجه: در جامعه امام زمان فرهنگ اصيل انسانى و اسلامى و الهى به معناى جامع كلمه بر بشر حاكم مى شود.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 1 RE 5. فرهنگ :
تربيت در عصر ظهور

بشر در چندين قرن اخير، براى آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادى و سياسى و هر چه امكانات علمى و تكنيكى در اختيار داشته، به استخدام در آورده است تا شايد بتواند آسايش اين جهانى انسان را بدو باز گرداند. حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشى در خود نمى‏يابد.

جهان را تنگ و تاريك و سرد مى‏بيند و در آن احساس حقارت و پوچى مى‏كند و اين حالت‏به اعتقاد منتقدان درون اين نظام (انسان محورى و انسان‏مدارى)، جز به نابودى انسان نمى‏انجامد.

اما در مدينه فاضله اسلامى، تنها سخن از آسايش تن و وفور ثروت و رفاه مادى نيست; بلكه در تصوير مهندسان اين مدينه فاضله، انسان موجودى است داراى ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است.

مدينه فاضله و بهشت زمينى موعود، تحقق نمى‏يابد; مگر آن كه بارقه‏اى از آسمان در آن حلول كند. تربيت و پرورش روح انسان‏ها و توجه به اخلاق و فضايل معنوى - كه از اساسى‏ترين برنامه‏هاى ظهور است - در همين راستا معنا مى‏يابد. مدينه فاضله در عين اين كه شهر عدالت است، شهر رفاه، امنيت، تربيت، سجايا و فضايل انسانى نيز هست.

در آن محيط، انسان‏هاى صالح تربيت مى‏يابند تا جامعه‏اى آرمانى و صالح بنا نهند. انسان‏ها علاوه بر دستيابى به غناى مالى، از غناى قلبى و روحى نيز بهره‏مند خواهند شد و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اكمال اخلاق و فضيلت‏هاى انسانى نيز راه خواهند يافت.

كينه‏هاى اخلاقى از قلب‏ها ريشه كن مى‏گردد. دروغ، تزوير و نامردمى، در روابط اجتماعى، جاى خود را به يك رويى و يك رنگى مى‏بخشد. در واقع، در چنين بسترى رفاه و عدالت و امنيت نيز معنا پيدا مى‏كند و حقيقت‏خويش را باز مى‏يابد. جز با اين نگرش همه جانبه به انسان و در كنار هم چيدن اجزاى حقيقى او نمى‏توان به تعبير رؤياى هميشگى انسان در تاسيس مدينه فاضله انسانى دست‏يافت.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:50
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 2 RE 5. فرهنگ :
رشد و تكامل عقول و انديشه ها

از جنبه فكر و انديشه، بشر در عصر حكومت جهانى امام زمان(عج) خردمند و خرد و رز و خود پيشه و خرد مدار مى شود، عقول انسانها رشد و كمال پيدا مى كند، قبل از بيان رواياتى در اين باره، مناسب است خردمند را از زبان امام هفتم (عليه السلام) در خطابش به هشام بشناسيم: هر چيزى نشانه اى دارد و نشان خردمند تفكّر و انديشه است، هر چيزى مركب را هوارى دارد و مركب را هوار خردمند تواضع است.

خردمند كسى است كه حلال او را از شكر خدا باز ندارد و حرام بر صبر او غلبه نكند (در برابر حرامها بردبار باشد.) خردمند كسى است كه عمل كم از او پذيرفته و دو چندان مى شود. خردمندان در دنيا زهد پيشه كرده و به دنيا و زخارف آن بى اعتنا و به آخرت راغب و متمايل هستند. خردمند هر سخنى نگويد، نزد هر كس حرف نزند، از هر كسى تقاضا نكند، هر وعده اى ندهد، بيش از حدّ استحقاق و استعداد خويش خواهان نيست، خردمند دروغ نمى گويد هر چند در آن هواى نفس او باشد، خردمند دورويى و نفاق ندارد، خرد چراغ روح است، خردمند خداشناس است، در ميان بندگان بالاتر از عقل چيزى تقسيم نشده، خواب انسان خردمند بر تراز بيدارى انسان بى خرد است، خداوند هيچ پيامبرى را بر نيانگيخت مگر آنكه عاقل و خردمند بود و خود او بالاتر از همه كوشش كوشش كنندگان بود. با خردمندان حشر و نشر داشته باش و از بى خردان چونان درندگان خطرناك فرار كن و...

و امّا روايات: «...اذا قام قائمنا وضع يده على رؤُس العباد فجمع بها عقولهم و كملت به احلامهم» .

و در حديثى وضع الله يده ... دارد، به هر حال در حكومت جهانى امام مهدى(عج) دست خود حضرت كه يداللّه است بالاى سر انسانها است يا دست خدا بر سر بندگان است كه آنهم ممكن است به معناى حقيقى كلمه باشد كه خداوند مستقيماً دست قدرت خويش را بر سر بندگان مى نهد و خردهاى آنان را جمع و متمركز مى سازد و به كمال بلوغ انسانى مى رسند. و وقتى در جامعه اى خردمندى حاكم شد شيطان منزوى مى شود، هواهاى نفسانى مهار مى شود، بساط گناه بر چيده مى شود، جامعه عاقل گرد گناه نمى گردد، مفاسد اجتماعى از ميان مى رود، اگر هم براى فردى لغزشى پيش آيد بلافاصله متنّبه شده و استغفار مى نمايد: همه براى يكديگر ناصح امين هستند، خيرخواه ديگران مى باشند، ستم به ديگران و به خويشتن نمى نمايند، در مسير خسران و خذلان گام نمى نهند و راه سعادت و عزّت دارى مى پيمايند، و ...

سئوال : آيا جوامع پيشرفته صنعتى و كشورهاى اروپايى و امريكايى عاقل نيستند كه آنهمه مفاسد و فجايع و گناهان بسيار بزرگ در آنها پيدا مى شود؟

جواب : جوامع صنعتى هوش و استعدادشان زياد شده، دانش و تجربه آنها بالا آمده و در سايه تيز هوشى و سخت كوشى و پايمردى در مسائل گوناگون علمى و فنّى و صنعت و تكنولوژى به اعماق درياها سفر كرده و تا اوج آسمانها به پرواز در آمده اند و جدّاً در اين زمينه پيشرفتهاى شگرفى پيدا كرده و ارمغانهاى بزرگى براى بشريّت آورده اند، از جهان اتمها و موجودات ذرّه بينى تا جهان كهكشانها و سحابى ها را كه ميليونها سال نورى با زمين فاصله دارند در زير سيطره و نفوذ علمى خويش در آورده و به تاخت و تاز در عرصه فضاى بيكران جهان مشغول مى باشند، در دانش طب پيشرفتهاى عظيمى كرده اند و امروزه در دنيا پيوند اعضاء به صورت امر رايج در آمده است و ... ولى عقل و خرد آنها بالا نيامده و رشد نكرده و شكوفا نشده و از قوّه به فعليّت در نيامده است اگر عقل بالا مى آمد كه گناه نمى كردند، ستم و تبعيض و فساد اخلاقى در آنجا رواج نداشت.

امام خردمندان جهان حضرت صادق آل محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) مى فرمايد:

«العقل ما عبد به الرحمن واكتسب به الجنان;

عقل آن است كه انسان به وسيله او خدا را بپرستد و بهشت جاودان را كسب كند».

راوى پرسيد: پس آنچه در معاويه بود چيست؟ حضرت فرمود :

«تلك الفكرى، تلك الشيطنة و هى شبيهة بالعقل وليست بعقل».

يعنى معاويه هوش بالائى داشت وباهوش شيطنت مىكرد.مردم معاويه را باهوشتروسياستمدارتر ازامام على (عليه السلام) مىدانستند و لذا امام در خطبه اى مىفرمايد:

«واللّه ما معاوية بأَدهى منّى، ولكنه يغدر و يفجر ولولاكراهية الغدر لكنت من ادهى الناس، ولكن كل غدرة فجرة، وكل فجرة كفرة ولكل غادر لواء يعرف به يوم القيامة، واللّه ما استغفل بالمكيدة ولااستغمز بالشديدة».

ترجمه: سوگند به خدا، معاويه از من سياستمدارتر نيست، امّا او نيرنگ مى زند و مرتكب انواع گناه مى شود اگر نيرنگ ناپسند و ناشايسته نبود من سياستمدارترين مردم بودم، ولى هر نيرنگى گناه است، و هر گناهى يك نوع كفر است، در قيامت هر غدّار و مكّارى پرچم خاصّى دارد كه به آن وسيله شناخته مى شود. به خدا سوگند من با كيد و مكر اغفال نمى شوم و در روياروئى با شديدان ناتوان نمى گردم.

بارى عقل حجّت خدا است، عقل در رديف انبياء و امامان است، امام كاظم (عليه السلام) فرمود:

«يا هشام ان للّه على الناس حجتيّن: حجّةٌ ظاهرة وحجّة باطنة، فامّا الظاهرة فالرسل و الانبياء والائمة، وامّا الباطنه فالعقول».

خداوند در ميان مردم دو حجّت دارد: 1 ـ حجّت ظاهرى كه عبارتست از پيامبران و امامان (عليهم السلام)

2ـ حجّت باطنى و درونى كه عقل باشد، همانطور كه پيامبران هرگز به گناه دعوت نمى كنند عقل هم هرگز به گناه دعوت نمى كند، عقل جز به راستى و درستى و پاكى و حسن نيّت دعوت ندارد، دنياى امروز عقل را كوبيده و هوش و دانش به حدّ اعلا رسيده است، حاكم بر دنياى صنعت هوش است اختراعات همه مال هوش است، علم مربوط به هوش و استعداد است، آرى اگر در كنار اينها عامل باشند دانش و هوش را در مجراى صحيح انسانى به كار مى گيرند. به عنوان مثال بشر به وسيله دانش رودخانه ها را مهار مى كند، سدّ مى سازد، درياچه درست مى كند، كانال مى زند و هزاران هكتار از اراضىِ موات و بى حاصل را احياء مى كند ولى همين دانش است كه به فرمان بشر به هنگام جنگ اين سدّ را منفجر مى كند، هزاران انسان و حيوان و باغ و مزرعه طعمه سيلاب مى شود، سدّ ساختن علم است ويران كردنِ سدّ نيز علم است، علم چونان شمشير دودم است كه اگر به دست اهلش قرار گيرد در جهت قطع اعضاء فاسد به كار مى رود تا سلامتى ديگر اعضاء تأمين شود ولى اگر به دست نااهلان بيفتد صد بار از شمشير برنده در كف زنگىِ مست خطرناكتر خواهد بود. در جامعه جهانىِ امام مهدى (عج) پا به پاى هوشمندى و بالا آمدنِ علم و دانش عقل بشر هم رشد مى كند و بالا مى آيد، دانش غرور مى آورد ولى عقل تواضع مى آورد، دانش ويران مى كند ولى عقل عمران و آبادانى دارد، هوش شيطنت مى آورد ولى عقل فضيلت و انسانيّت و شرف مى آورد وملاك برترى انسانها بر ساير جاندارانِ عالم در اين است كه انسان داراى عقل است و از يونان باستان تا به امروز انسان را حيوان ناطق دانسته اند.

و نه تنها در حكومت امام عصر(عج) خردها كامل مى شود بلكه بر هوش و دانش و جميع شئوون زندگىِ بشر عقل حاكم مى شود و در سايه حكومت عقل همه اين ابزارهاى دو دَمْ در مسير خير و صلاح و رفاه و سعادت جامعه انسانى مورد استفاده قرار مى گيرند.

از هنرهاى بزرگ امام عصر(عج) اين است كه خردها را از زندان حصار در حصار هوسها و تمايلات آزاد مى كند، و آنها را حاكم بر سرنوشت انسانها قرار مى دهد و انسانهاى آن عصر همه خردمند و اهل انديشه هستند و بدون ارشاد عقل اقدامى نمى كنند، آنچه را عقل بايسته و پسنديده مى داند انجام مى دهند، آنچه را خرد، قبيح و زشت و ناپسند تشخيص مى دهد، از آن اجتناب مى كنند و پيداست كه چه مدينه فاضله اى خواهد بود.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 3 RE 5. فرهنگ :
زندگاني‌ فرهنگي‌ در زمان‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع)

زندگاني‌ فرهنگي‌ در زمان‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع) آنچنان‌ شكوفائي‌ خواهد داشت‌ كه‌ نظيري‌ در تاريخ‌ برايش‌ نتوان‌ يافت. علم‌ و فرهنگ‌ و خصوصا‌ علوم‌ ديني‌ و احكام‌ شرعي‌ و معارف‌ اسلامي‌ منتشر گرديده‌ چرخ‌هاي‌ فرهنگ‌ به‌ صورتي سريع‌ به‌ گردش‌ در مي‌آيد. روشن‌ است‌ كه‌ تطور و دگرگوني‌ عظيمي‌ در اين‌ زمينه‌ حاصل‌ خواهد شد.

من‌ مي‌پندارم‌ - و خدا داناست‌ - كه‌ در بسياري‌ از كتب‌ فقه‌ و حديث‌ در ان‌ زمان‌ تهذيب‌ و تنقيح‌ به‌ عمل‌ خواهد آمد و نقش‌ مقدار زيادي‌ از موضوعات‌ كتابهاي‌ اصول‌ فقه‌ و مباحث‌ آن‌ به‌ پايان‌ مي‌رسد و كاربردشان‌ از بين‌ مي‌رود، چرا كه‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع) قواعد عمومي‌ مسائل‌ فقه‌ را روشن‌ فرموده‌ به‌ اين‌ ترتيب‌ از بسياري‌ از مباحث‌ اصول‌ بي‌ نيازي‌ حاصل‌ مي‌شود. در مورد كتب‌ درايه‌ و رجال‌ و شرح‌ حال‌ راويان‌ حديث‌ و تقسيم‌ احاديث‌ به‌ صحيح‌ و ضعيف‌ و ديگر اصطلاحات‌ حديثي‌ وضعيت‌ به‌ همان‌ ترتيب‌ خواهد بود، يعني، از آن‌ كتابها نيز بي‌ نيازي‌ حاصل‌ خواهد شد، چرا كه‌ بيشتر آنان‌ بر حدس‌ و ظن‌ استوارند و استفاده‌ از آنها به‌ زمان‌ غيبت‌ و جدائي‌ مردم‌ از امام‌ عصر (ع) محدود مي‌گرديده‌ است.

اما در زمان‌ حضرت‌ ولي‌ عصر (ع) مردم‌ احكام‌ شرعي‌ را به‌ صورتي‌ قطعي‌ در خواهند يافت. بيشتر كتابهاي‌ تفسير از اعتبار ساقط‌ خواهند شد، زيرا مردم‌ به‌ تفسيرهائي‌ كه‌ برخاسته‌ از آراء و برداشتهاي‌ شخصي‌ است‌ اعتنائي‌ نخواهند داشت. در آن‌ زمان‌ فقط‌ تفاسير روايت‌ شده‌ از ائمه‌ اهل‌ بيت‌ (عليهم‌ السلام) باقي‌ خواهد ماند.

اين‌ حكم‌ در مورد قرائت‌هاي‌ مختلف‌ قرآن‌ كريم‌ - كه‌ سنديتي‌ ندارند - نيز جاري‌ و ساري‌ است، زيرا مردم‌ قران‌ را از حضرت‌ مهدي‌ (ع) به‌ همان‌ گونه‌ كه‌ از سوي‌ خداي‌متعال‌ نازل‌ گرديده‌ است‌ - فرا مي‌گيرند و تفسير قرآن‌ را نيز به‌ گونه‌اي‌ كه‌ مُراد و مقصود حضرت‌ حق‌ است‌ خواهند فهميد و بر معارف‌ قرآن‌ و اسرار و عجائبي‌ كه‌ در اين‌ كتاب‌ ناشناخته‌ و پنهان‌ مانده‌ است‌ اط‌لاع‌ خواهند يافت.

به‌ همينگونه‌ از بسياري‌ از دانشهاي‌ جديد - كه‌ مانند بيشتر مباحث‌ فلسفي‌ محصول‌ فكر و خيال‌ است‌ - بي‌ نيازي‌ حاصل‌ خواهد شد.

خلاصه‌ آنكه، دانش‌ صحيح‌ در هر خانه‌اي‌ منتشر و حلقه‌هاي‌ درس‌ و بحث‌ هم‌ براي‌ مردان‌ و هم‌ براي‌ زنان‌ در اجتماعات‌ مختلف‌ ايجاد خواهد گرديد.

حضرت‌ باقر (ع) مي‌فرمايد:

« در زمان‌ او - زمان‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع) به‌ شما حكمت‌ خواهند داد، چندان‌ كه‌ زن‌ در خانه‌اش‌ به‌ كتاب‌ خدا و سنت‌ پيامبرش‌ (ص) قضاوت‌ خواهد نمود.»

اين‌ حديث‌ دلالت‌ دارد بر آنكه‌ مردم‌ در زمان‌ آن‌ بزرگوار به‌ آداب‌ ديني‌ و آموختن‌ احكام‌ شرعي‌ تربيت‌ خواهند شد و سطح‌ فرهنگ‌ و دانش‌ در ميان‌ آنان‌ تا آن‌ درجه‌ بالا خواهد رفت‌ كه‌ حتي‌ زن‌ مي‌تواند بين‌ دو نفر - كه‌ با يكديگر اختلاف‌ نموده‌اند - موافق‌ كتاب‌ خدا و سنت‌ پيامبر به‌ قضاوت‌ بنشيند.

بايد بدانيم‌ كه‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع) به‌ كتاب‌ خدا و سنت‌ پيامبر او (ص) عمل‌ نموده‌ از آن‌ دو به‌ اندازه‌ سر مو يا ذره‌اي‌ منحرف‌ نخواهد شد، البته‌ شريعت‌ تازه‌ و يا ديني‌ متناقض‌ با دين‌ اسلام‌ نياورده‌ حلال‌ خدا را حرام‌ و حرام‌ خدا را حلال‌ نخواهد نمود.

ولي‌ انچه‌ حاصل‌ خواهد شد آنست‌ كه‌ تمام‌ مذاهبي‌ كه‌ پس‌ از وفات‌ رسول‌ خدا (ص) ايجاد شدند همه‌ مُلغي‌ خواهند گرديد، زيرا براي‌ آن‌ها موضعي‌ در كتاب‌ خدا و سنت‌ پيامبر او نتوان‌ يافت.

تنها من‌ بر اين عقيده‌ نيستم، بلكه‌ يكي‌ از دانشمندان‌ مذاهب‌ اربعه‌ معروف‌ به‌ ابن‌ عربي‌ (متوفاي‌ 638 ق) در كتاب‌ خود فتوحات‌ مكيه‌ (در باب‌ 366) درباره‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع) چنين‌ گويد:

«او دين‌ را آنگونه‌ كه‌ هست‌ آشكار خواهد ساخت، انچنان‌ كه‌ اگر رسول‌ خدا نيز زنده‌ مي‌بود آنگونه‌ حكم‌ مي‌فرمود. همه‌ مذاهب‌ از زمين‌ رخت‌ برخواهد بست‌ و جز دين‌ خالص‌ چيزي‌ باقي‌ نخواهد ماند...»

آري، وحدت‌ بزرگ‌ اسلامي‌ در آن‌ روز محقق‌ خواهد گرديد. در آن‌ هنگام‌ مسلمانان‌ در اصول‌ دين‌ و فروع‌ آن‌ و تمام‌ مسائل‌ فقهي‌ و احكام‌ شرعي‌ يكي‌ مي‌گردند و قياس‌ و استحسان‌ و فتاوايي‌ - كه‌ نشات‌ گرفته‌ از شرايط‌ سياسي‌ زمانه‌ باشد - نخواهد ماند. دين‌ همان‌ اسلام‌ خواهد بود و مذهب، مذهب‌ تشيع، يعني‌ مذهب‌ اهل‌بيت‌ كه‌ رسول‌ خدا (ص) مردم‌ را در احاديث‌ فراواني‌ به‌ آن‌ دعوت‌ فرمود. در آن‌ زمان‌ همه‌ زير پرچم‌ لا اله‌ الا الله، محمد رسول‌ الله، علي‌ ولي‌ الله جمع‌ خواهند گرديد.

حضرت‌ اميرمو‌منان‌ (ع) در سخن‌ خود درباره‌ زمان‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع) مي‌فرمايند :

«...و اشرار را نابود كرده‌ اخيار را باقي‌ خواهد گذارد. هيچكس‌ كه‌ نسبت‌ به‌ اهل‌ بيت‌ كينه‌ داشته‌ باشد، باقي‌ نخواهد ماند.»

و نيز در سخن‌ خويش‌ از حضرت‌ مهدي‌ (ع) چنين‌ فرمودند:

«...و بدعتي‌ باقي‌ نماند مگر آنكه‌ زائلش‌ خواهد ساخت‌ و نه‌ سنتي‌ مگر آنكه‌ بر پايش‌ خواهد نمود...»

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:51
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 4 RE 5. فرهنگ :
زندگاني‌ تربيتي‌ در زمان‌ حضرت‌ مهدي‌ (ع)

ترديدي‌ نيست‌ كه‌ بشر عموما‌ قابل‌ تربيت‌ است. اگر تربيت‌ بر پايه‌هاي‌ اخلاقي‌ صحيحي‌ استوار باشد، داراي‌ رفتاري‌ عادلانه، سيرتي‌ پسنديده، و راه‌ و روشي‌ قابل‌ تحسين‌ خواهد گرديد و اگر چنانچه‌ تربيت‌ فاسد بوده‌ و بر پايه‌هاي‌ غير اخلاقي‌ استوار باشد، نتيجه‌ به‌ عكس‌ صورت‌ اول‌ خواهد گرديد.

پس‌ تربيت، مي‌تواند بر فطرت‌ و غريزه‌ و بر ميل‌ها و رغبت‌هاي‌ نفساني‌ و بر عادات‌ و تقاليد و ديگر اموري‌ كه‌ به‌ بشر تعلق‌ دارد اثر گذارد.

چرا چنين‌ نباشد؟ كه‌ حيوانات، حتي‌ درندگان‌ و حيوانات‌ وحشي، قابل‌ و پذيرائي‌ تربيت‌ اند. چگونه‌ مي‌توان‌ پذيرفت‌ كه‌ بشر قابل‌ تربيت‌ نباشد؟ در حاليكه‌ وي‌ موجودي‌ است‌ كه‌ بر بسياري‌ از مخلوقات‌ برتري‌ دارد و اين‌ به‌ ان‌ علت‌ است‌ كه‌ خداي‌ تعالي‌ به‌ وي‌ عقل‌ و درك‌ و بيان‌ و غير آن‌ را عنايت‌ فرموده‌ است.

بر اساس‌ تربيت‌ است‌ كه‌ اجتماع‌ صالح‌ يا فاسد مي‌شود، خوشبخت‌ يا بدبخت‌ مي‌گردد و هدايت‌ يافته‌ و يا منحرف.

وسائل‌ و لوازم‌ تربيت‌ فراوانند از آنجمله:

1 - خانه: يعني‌ جايي‌ كه‌ طفل‌ در آن‌ چشم‌ مي‌گشايد. اين‌ محل‌ از مراكز تربيت‌ محسوب‌ گرديده‌ تاثير تامي‌ در شكل‌گيري‌ تربيتي‌ طفل‌ دارد.

2 - مدرسه: پس‌ از خانه، نوبت‌ به‌ مدرسه‌ مي‌رسد كه‌ طفل‌ مقدمات‌ علم‌ و فرهنگ‌ را از معلمان‌ فرا مي‌گيرد و هر چه‌ از مرحله‌اي‌ درسي‌ به‌ مرحله‌ ديگري‌ پاي‌ مي‌گذارد سطح‌ درسي‌ و فرهنگي‌ و علمي‌ وي‌ ارتقاء مي‌يابد تا آنكه‌ به‌ مدارج‌ عالي‌ مي‌رسد.

كودك‌ در تمام‌ اين‌ مراحل‌ شكل‌گيري‌ مي‌گيرد و شخصيت‌ مي‌يابد و تاثير مي‌پذيرد، حتي‌ جذب‌ علومي‌ مي‌شود كه‌ به‌ وي‌ القا مي‌گردد، چه‌ راست‌ باشند، چه‌ دروغ، چه حق باشند، چه‌ باطل، چه‌ فضائل‌ باشند، چه‌ رذائل، چه‌ ايمان‌باشند و چه‌ كفر.

3 - وسيله‌ سوم‌ - كه‌ همراه‌ با اين‌ دو وسيله‌ است‌ - اجتماع‌ مي‌باشد. كودكي‌ كه‌ در اجتماعي‌ آكنده‌ از ناپاكي‌ و دروغ، بي‌ بند و باري‌ و زشتكاري، سرقت‌ و خيانت‌ يا در اجتماعي‌ مملو‌ از ديانت‌ و امانت‌ و حياء و فضيلت‌ زيست‌ نمايد از اجتماع‌ اثر گرفته‌ فاسد يا صالح‌ خواهد گرديد.

از مهمترين‌ عواملي‌ كه‌ در اصلاح‌ اجتماع‌ و يا افساد آن‌ مو‌ثرند وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌اند، روزنامه‌ها و راديو و تلويزيون‌ و فيلم‌هاي‌ سينمائي.

پس‌ از اين‌ نظرِ‌ اجمالي‌ درباره‌ تربيت...مي‌گوئيم: حضرت‌ مهدي‌ (ع) كه‌ مي‌خواهد همه‌ اجتماع‌ بشري‌ را اصلاح‌ فرمايد و جامعه‌اي‌ اسلامي‌ به‌ تمام‌ معني‌ كلمه‌ ايجاد نمايد - از وسائل‌ تربيتي‌ استفاده‌ و از طريق‌ اين‌ وسائل‌ ارتباط‌ جمعي‌ تعليمات‌ مربوط‌ به‌ تربيت‌ درست‌ و شرافتمندانه‌ را صادر مي‌فرمايد. در مدرسه‌ها آموزش‌هاي‌ اسلامي‌ در صدر همه‌ تعليمات‌ قرار خواهد گرفت‌ و دوره‌هاي‌ تعليم‌ در تمام‌ مراحل‌ آن‌ اسلامي‌ خواهند گرديد و وسايل‌ ارتباط‌ جمعي‌ صالح‌ و سودمند و مفيد شده‌ از محدوده‌ اسلامي‌ تجاوز نخواهد نمود. پيشتر سخني‌ از حضرت‌ باقر (ع) نقل‌ كرديم‌ كه‌ فرمودند: در زمان‌ او حكومت‌ به‌ شما انسانها داده‌ خواهد شد، چندان‌ كه‌ زن‌ در خانه‌اش‌ به‌ كتاب‌ خدا و سنت‌ پيامبر (ص) قضاوت‌ خواهد نمود.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:52
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | 5. فرهنگ : | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS