زمان جاری : یکشنبه 30 اردیبهشت 1403 - 6:18 بعد از ظهر
نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم






ارسال پاسخ
تعداد بازدید 320
نویسنده پیام
cyborg آفلاین


ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
2. دولت :
از نظر سیاسی

مقدمّه: دشمنان اسلام پيوسته سعى مى كنند دين را جداى از سياست بدانند و مسأله سكولاريزم را مطرح مى كنند و اينگونه وانمود مى كنند كه: دين حكومت ندارد و كارى به حكومت ندارد و تنها رابطه فردى ميان بنده و خدا است و كارى به روابط انسانها با يكديگر و روابط بين الملل ندارد و براى اين مسائل طرح و برنامه اى ندارد چه اينكه وانمود مى كنند كه دين از دنيا جدا است و كارى به دنياى انسانها و معيشت آنها ندارد، دين از علم و دانش جدا است، دين از عقل و خرد ورزى جدا است و . . . .

البته اين حرفها براى كسانى كه با الفباى اسلام آشنايى ندارند ممكن است جالب و جاذب باشد ولى اگر كسى با اوليّات دين اسلام انس داشته باشد به اين سخن غير منطقى وقعىنمىنهد،چگونه دين از دانش جدا است در حالى كه نطق افتتاحيّه رسول مكّرم اسلام (صلى الله عليه وآله وسلم) دعوت به دانش و سخن از خواندن و دانستن است وخداى بشر نخستين پيامى كه به بشر مى دهد پيام خواندن و آگاهى است: «اقرء باسم .

ربكّ الذى خلق، خلق الانسان من علق، اقرء و ربكّ الاكرم، الّذى علّم بالقلم، علّم الانسان مالم يعلم»

دين آن اندازه براى دانش ارزش قائل است كه به قلم و نوشتار سوگند ياد مى كند: «ن والقلم وما يسطرون» كه در هيچ مكتبى چنين چيزى وجود ندارد،دين اسلام مهمترين ويژگىِ انسان را كه باعث خليفة اللّه شدن او مى شود همين دانش او مىداند: «وعلّم آدم الاسماء كلّها...» دين مىگويد: «اطلبوالعلم ولو بالصين اطلبو العلم من المهد الى اللحد».

آيا اين است معناى جدائى دين از دانش، آرى اين وصله ها به دامن مسيحيّت محرَّف مى چسبد كه دانشمندان را در قرون وسطى به خاك و خون مى كشيدند. . . به آئين تحريف شده يهود مى چسبد كه گناه آدم را در خروج از بهشت دانش و آگاهىِ او مى داند ولى با منطق كتاب و سنّت اسلام ابداً سازگار نيست.

چگونه دين از عقل و خردورزى جدا است در حالى كه يك ساعت فكر و انديشه را معادل با يك سال عبادت بلكه بهتر از آن مى داند و انسانهايى را كه از قلب و دل و عقل خدا داده بهره مى گيرند از چهارپايان پست تر مى داند اين همه دعوتهاى قرآنى، تدبّر، تفكّر، تعقّل و . . . را چگونه حلّ مى كنند؟!

چگونه دين از دنيا جدا است در حالى كه يكى از اهداف مقطعىِ خلقت انسان را آباد كردن زمين مى داند: «هو انشاكم من الارض واستعمر كم فيها» و مى گويد: سهم

خويش را از دنيا فراموش نكن: «ولاتنس نصيبك من الدنيا» دين طلب روزىِ حلال را بالاترين اجزاء عبادت مى داند: «العبادة سبعون جزءً افضلها طلب الحلال» تلاش در راه تأمين زندگى را همانند جهاد در راه خدا مى داند: «الكّاد على عياله كالمجاهد فى سبيل اللّه».

امام صادق (عليه السلام) فرمود: «ليس منّا من ترك دنياه لاخرته ولآخرته لدنياه» ; از ما خاندان نيست و به ما نسبتى ندارد آن كس كه دنيا را فداى آخرت كند يا آخرت را فداى دنيا كند، هر دو بايد در كنار هم باشند.

چگونه دين از حكومت و سياست جدا است در حالى كه عاليترين دستورات حكومتى و سياسى در متن قرآن و سنّت آمده؟! دين نه تنها به روابط انسانها با يكديگر عنايت فراوان كرده و آنها را در چهار چوبه حفظ ارزشها و كرامتهاى والاى انسانى قرار داده بلكه به رابطه انسان با خويش و رابطه انسان با خدا هم خيلى اهتمام ورزيده است و در اين رابطه تنها به بيان روايت بسيار جالبى بسنده مى كنيم: جميل بن درّاج از امام صادق (عليه السلام) از پدر بزرگوارش از اجداد طاهرينش از امام اميرالمؤمنين (عليه السلام) نقل مى كند كه حضرت امير (عليه السلام) فرمود:

«الاسلام والسلطان العادل اخوان لايصلح واحد منهما الاّ بصاحبه.

الاسلام اسٌّ والسلطان العادل حارسين، مالا اسٌّ له فمنهدمٌ. ومالاحارس له فضايع».

ترجمه: اسلام و سلطان دادگر (حاكم عادل) دو برادرند كه هيچ يك اصلاح نمى شوند مگر به وسيله ديگرى: اسلام اصل و اساس و پايه است و سلطان عادل

پاسدار آن است، بنائى كه پايه و اساسى ندارد ويران است، و چيزى كه نگهبان ندارد ضايع شونده است.

با حفظ اين مقدّمه مى گوييم: در جامعه جهانىِ امام زمان حاكم بر تمام جهان امام زمان است، پرچم اسلام در كلّ عالم بر افراشته مى شود، كتابى كه به عنوان قانون اساسى بر دنيا حكومت مى كند قرآن است، قوانينى جارى متكّى به متن اصيل اسلام است، در تمام كره زمين يك حكومت بيشتر نيست، مرزها بر چيده مى شود، سازمانهاى گوناگون و عريض و طويل و كم فايده يا بى خاصيّت بين المللى وجود نخواهد داشت، ارتشهاى گوناگون نيست، يك حاكم در تمام دنيا است، كلّ دنيا مثل يك خانواده با يك مدير محبوب است و منظور آيه كريمه:

«ليظهره على الدين كلّه» ; همين است كه غلبه مطلق باشد يعنى روزى فرا مى رسد كه اسلام هم از نظر منطق و استدلال و هم از نظر نفوذ ظاهرى و حكومت بر تمام اديان پيروز خواهد شد و همه را تحت الشعاع خويش قرار خواهد داد. در ذيل آيه «الذّين ان مكنّا هم فى الارض...» امام باقر (عليه السلام) فرموده: اين آيه مال مهدى و ياران او است كه: «يملكهم اللّه مشارق الارض و مغاربها و يظهر الدين» خداوند آنان را مالك و حاكم بر شرق و غرب جهان خواهد نمود و دين را به دست آنها ظاهر و غالب مى كند. و در ذيل آيه: «جاء الحق و زهق الباطل» امام باقر (عليه السلام) فرمود: «اذا قام القائم ذهبت دولة الباطل» يعنى وقتى كه قائم (آل محمّد) قيام كند دولت باطل نابود مى شود. و به جاى آن دولت حقّ و دولت كريمه اى كه سبب عزّت اسلام و مسلمين باشد بر سر كار مى آيد. و در حديثى مى خوانيم: «يبلغ سلطانه المشرق

والمغرب» ; دايره حكومت و قدرت امام مهدى(عج) شرق و غرب عالم را فرا مى گيرد. يا مى خوانيم: «فيفتح على يديه مشارق الارض و مغاربها» ; خداوند به دست امام زمان شرق و غرب عالم را فتح مى كند. و مى خوانيم: «ويصير سلطاناً عليها» ; يعنى امام مهدى سلطان ارض است و بر كلّ كره زمين حكومت خواهد كرد. و آخرين روايت در اين بخش اينكه:

«...اذا تناهت الامور الى صاحب هذا الامر رفع اللّه تبارك و تعالى له كل منخفض من الارض و خفض له كلّ مرتفع حتّى تكون الدنيا عنده بمنزلة راحة فايّكم لو كانت فى راحته شعرة لم يبصرها».

هنگامى كه امور و كارهاى جهان به صاحب اين امر (امام زمان) برسد و به او منتهى شود، خداوند هر نقطه پستى از زمين را براى او بالا مى آورد و هر نقطه مرتفع را پست مى كند (پيداست كه مراد اين نيست كه زمين مسطّح مى شود و از كروى بودن درمى آيد، بلكه با امكانات قوىِّ علمى و صنعتى همه جهان را زير پوشش و در معرض ديد امام زمان قرار مى گيرد.) تا آنجا كه كلّ دنيا به مثابه كف دست انسان مى شود، آنگاه كداميك از شما اگر مويى در كف دست +باشد آنرا نمى بينيد؟! (امام (عليه السلام) هم كلّ دنيا را مى بيند و از همه اطراف و اكناف جهان با خبر است وگرنه حكومت عادلانه بر همه زواياى ارض ممكن نيست.)

بارى بسيارى از جنگها و لشگركشيها و افساد در ارض و اهلاك حرث و نسل مربوط به حكومتهاى ستمگر است كه براى رسيدن به قدرت بيشتر به يكديگر مى تازند و رقيب را قلع و قمع مى كنند و انسانها را نابود مى كنند و تاريخ، كشورگشايان و جلاّدان و آدم كشان فراوانى به خود ديده است و وقتى بساط

حكومتها بر چيده شد و يك حكومت مركزى در كّل دنيا بود با آن مردان نيرومند و آهنين اراده و كّل هستى هم در معرض ديد حاكم مركزى بود و دقيقاً بر همه جا نظارت و اشراف داشت و در همه جا عدل و انصاف را مراعات نمود ديگر وجهى براى نزاع و فتنه و فساد و قتل و غارت وجود ندارد. جامعه بشرى در كمال امنيّت و آسايش به بندگى خدا وكوشش و تلاش مى پردازد.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:55
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 1 RE 2. دولت :
از نظر قضايى

در روايات مى خوانيم: «فيحكم بين اهل التوراة بالتوراة و بين اهل الانجيل بالانجيل و بين اهل الزبور بالزبور و بين اهل الفرقان بالفرقان» ; يعنى آن قاضى عادل و دادگستر در ميان پيروان توارت (يهوديان) بر اساس كتاب آسمانى خود آنها يعنى تورات (تورات اصيل) قضاوت مى كند و در ميان پيروان انجيل (مسيحيان) بر طبق انجيل قضاوت مى كند، در ميان پيروان زبور طبق همان كتاب حكم مى كند، و در ميان پيروان فرقان (قرآن) نيز طبق قرآن حكم و قضاوت مى نمايد. و از آنجا كه اين قضاوت صد در صد عادلانه است همه پيروان اديان از آن راضى هستند. و سيره جدّ بزرگوارش امام على (عليه السلام) را دنبال مى كند كه فرمود: «لوكسرت لى الو سادة لحكمت بين اهل التوراة بتوراتهم و بين اهل الزبور بزبور هم و بين اهل الفرقان بفرقانهم».

و نيزمىخوانيم: «اذا قام القائم حكم بالعدل وارتفع فى ايّامه الجور... وردّ كلّ حق الى اهله» ; حكم و قضاوت امام مهدى عادلانه خواهد بود،جور و ظلم و نامردى در ايّام حكومت حضرت رخت بر مى بندد، هرحقّ به اهل آن باز

مىگردد.ومىخوانيم: «و حكم بين الناس بحكم داود وحكم محمد ( صلى الله عليه وآله وسلم) » ; امام زمان درميان مردم چونان داود نبى (صلى الله عليه وآله وسلم) و حضرت محمّد (صلى الله عليه وآله وسلم) حكم وقضاوت خواهد نمود.حكم داودى اين است كه قرآن مىگويد:

«يا داود انّا جعلناك خليفة فى الارض فاحكم بين الناس بالحق ولاتتّبع الهوى فيضّلك عن سبيل اللّه» ; حكم و قضاء بايد به حق و عادلانه باشد. حكم محمّدى (صلى الله عليه وآله وسلم) اين است كه: «وان حكمت فاحكم بينهم بالقسط» ; قضاوت بايد به قسط و عدل باشد. «فاحكم بينهم بما انزل اللّه ولاتتبّع اهوائهم...» ; قضاوت بايد بر اساس احكام الهى و ما انزل اللّه باشد. و در محاكم قضائى دنيا چنين قضاوت عادلانه اى يا اصلاً نيست يا بسيار كمرنگ است و تنها در گوشه اى از عالم تا حدودى كه مقدور است اين قضاوت صورت مى گيرد و در حكومت عدل مهدى در كلّ جهان قضاوت بر اساس احكام الهى و عادلانه خواهد بود و به احدى كمترين ستمى نمى شود.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 2 RE 2. دولت :
امنيت و سلامت در عصر ظهور

از جمله نيازهاى اساسى بشر - كه در هرم نيازهاى وى جايگاه ويژه‏اى دارد - امنيت است. اين نياز در ابعاد مختلف تجلى مى‏يابد: امنيت اخلاقى، اقتصادى، حقوقى، اجتماعى، خانوادگى و... از روايات ظهور استفاده مى‏شود، كه مدينه فاضله اسلامى، شهر امن و سلام است; آن هم در معناى واقعى و در تمامى ابعاد آن.

قرآن كريم به انسان‏ها و مؤمنان مستضعف، وعده چنين شهر امن و سلامت را داده و فرموده است: «زندگى شما پس از خوف تبديل به امن مى‏گردد» ; ولى تا كنون چنين امنيتى براى بشر در عالم تحقق پيدا نكرده است. و ائمه اطهار عليهم السلام در تفسير اين آيه فرموده‏اند: منظور، عصر ظهور حضرت مهدى آل محمد است.

قرآن مى‏فرمايد:

«وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و يمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم، و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا... » .

در اين آيه، سه وعده صريح به مؤمنان وارسته داده شده است:

استخلاف در زمين; يعنى، حكومت در زمين به عنوان نمايندگى از خدا، (حكومت‏حق و عدل) ;

تمكين دين; يعنى، نفوذ معنوى و حكومت قوانين الهى بر تمامى عرصه‏هاى زندگى;

تبديل خوف به امنيت; يعنى، بر طرف شدن تمامى عوامل ترس و ناامنى و جايگزين شدن امنيت كامل و آرامش در همه روى زمين.

امام زين العابدين عليه السلام فرموده است:

«هم و الله شيعتنا اهل البيت‏يفعل الله ذلك بهم على يدى رجل منا و هو مهدى هذه الامة; اين گروه به خدا قسم همان پيروان ما هستند كه خداوند به وسيله مردى از خاندان ما، اين موضوع را تحقق مى‏بخشد و او مهدى اين امت است‏» .

امام صادق عليه السلام نيز فرمود:

«نزلت فى القائم و اصحابه...» ; اين آيه در شان قائم آل محمد و اصحاب او نازل شده است‏» .

از اين رو، مى‏گوييم مدينه فاضله عصر ظهور، همان مدينه امن و سلامت مورد وعده آيه ياد شده است.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 3 RE 2. دولت :
حاكم در عصر ظهور

پيشرفت‏ها در عصر ظهور، معلول عواملى است كه يكى از آنها وجود رهبرى معصوم، پاك و منزه از هر نوع عيب و نقص (از قبيل احساسات حيوانى، خشم، غضب بى‏جا، شهوت، كبر و غرور و خودخواهى) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملت‏ها، جمعيت‏ها و نژادها، با چشم مهربانى و برابرى نگاه مى‏كند و فرقى بين اقوام و قبايل قائل نيست.

بين سياه و سفيد، آسيايى و آمريكايى و اروپايى و آفريقايى فرقى نمى‏گذارد و به همه با ديد يكسان مى‏نگرد; در حالى كه رهبران ديگر دنيا چنين نيستند، و عالى‏ترين همت آنان، استثمار ديگران و هضم يك جامعه در جامعه قوى‏تر و كوشش براى يك ملت است. آنها مى‏خواهند ملتى را فداى ملت ديگر كنند و ذخاير طبيعى ملت ضعيف را به نفع ملت‏خود تصاحب نمايند.

اما رهبران الهى چون وابسته به جمعيت‏خاصى نبوده و خود را وابسته به خدايى مى‏دانند كه خالق و رازق همه است، هدفشان آسايش عمومى، آزادى گسترده و تشكيل يك سازمان عالى الهى است كه در سايه آن، بشر مانند افراد يك خانواده زندگى كنند و سفيد و سياه باهم برادر و برابر باشند.

آرى سرانجام اداره امور جهان، در كف با كفايت صالح‏ترين افراد بشر قرار خواهد گرفت و به بركت وجود آن حاكم معصوم الهى، بشريت از آسيب ظلم و ستم نجات يافته، از ترس فقر، پريشانى، ناامنى‏هاى گوناگون و بى عدالتى‏ها آزاد خواهد شد.

اينك كه عالم به سوى يك آينده درخشان، تكامل روحانى و عقلانى، نظام مستحكم دينى و الهى، عصر صلح و صفا و برادرى و همكارى، پيش مى‏رود. ما نيز به اميد آن عصر نورانى، با نشاط فراوان و دلى زنده پا برجا ايستاده و انجام وظيفه مى‏كنيم و تنها آرزوى ما، زندگى در پناه حكومت آن راد مرد عالم بشريت‏حضرت مهدى (عج) است.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 4 RE 2. دولت :
حاكم محبوب القلوب

از ويژگيهاى منحصر به فرد حكومتِ جهانىِ امام مهدى(عج) آن است كه همه موجودات اعمّ از زنده ها و مردگان، ذوى العقول و غيره ذوى العقول، آسمانيان و زمينيان و در يك كلام خالق ومخلوق او را دوست دارند و به حكومت او راضى و خشنود مى شوند و لااقل در مورد انسانها اين نكته مسلّم است كه عملكرد حضرت

و اقامه قسط و عدل جهانى باعث مى شود تا همه از حضرت راضى باشند و به حضرت عشق بورزند، و روايات در اين باب فراوان است كه براى نمونه مواردى را مى آوريم:

«. . . يرضى بخلافته اهل السماوات واهل الارض والطير فى الجّو»

ساكنان آسمانها و زمين و پرندگان هوا همگى به خلافت و حكومت حضرت مهدى راضى مى شوند (و با طيب نفس آنرا مى پذيرند و بدان گردن مى نهند و از آن اطاعت مى كنند نه اينكه اكراه و اجبار و زور سرنيزه در ظاهر آنها را وادار به كردنش نمايد.)

«. . . ولايبقى ميّتٌ الاّ دخلت عليه تلك الفرحة فى قلبه و فى قبره و هم يتزاورون فى قبورهم و يتباشرون بقيام القائم» .

هيچ مرده اى باقى نمى ماند مگر اينكه آن خوشحالى در قلب او داخل مى شود و در جهان برزخ و خانه هاى قبرشان به ديدار يكديگر رفته و به يكديگر مژده مى دهند كه قائم آل محمّد قيام كرده است. (آرى آنها در جهان برزخ زنده اند و از اوضاع و احوال اين جهان مطلّع اند ولى ما از آنها اطلاّعى نداريم.)

«. . . يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض» ساكن آسمان و ساكن زمين از او خشنود مى شوند.

«. . . يفرح به اهل السماء و اهل الارض و الطير والوحوش والحيتان فى البحر» ; ساكنان آسمان و زمين و پرندگان و حيوانات وحشى و ماهيان دريا همه و همه به آن حضرت فرحناك و خوشحال مى شوند. (و با جان و دل حكومتش را مى پذيرند و از فرمانش اطاعت مى نمايند.)

بارى در امر حكومت اگر رابطه زور و قدرت و سر نيزه بود و دعا يا از ترس جان و مال و آبرويشان در برابر حاكم خم و راست شوند كه ارزشى ندارد و فضيلتى نيست، زيرادر جهان وحش و حيوانات جنگلى هم ضعيفتر از قويتر مى ترسد و در برابر او تسليم مى شود. ولى اگر رابطه رابطه قلبى و معنوى شد و حاكم از صميم قلب امّت رادوست داشت و درصدد اصلاح امور آنان برآمد و امّت هم از عمق باطن او را دوست داشتند و رابطه عشق و محبّت و صفا و وفا ميان آنها حاكم بود اين ارزش دارد. حكومت بر جانها و قلبها مهّم است وگرنه حكومت بر ابدان با سرنيزه هم ميّسر است و يكى از تفاوتهاى عمده حكومتهاى الهى (حكومت انبياء، ائمه، اولياء الهى) با حكومتهاى طاغوتى و استكبارى در همين است.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:56
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 5 RE 2. دولت :
حكومت در عصر ظهور

حكومتى كه در مدينه فاضله اسلامى و در عصر حاكميت امام مهدى (عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حكومت‏هاى موجود در عالم فرق دارد. حاكم، نوع حكومت، قوانين و نظامات جارى در آن، هيچ شباهتى با حكومت‏هاى موجود در عالم ندارد:

نوع حكومتش، الهى و بر مبناى ايمان به خداى يگانه و توحيد خالص است و هدفش متحد كردن جماعت‏ها و ملت‏ها، برداشتن ديوارهاى امتيازات و اعتبارات بيهوده، برقرار كردن توحيد كلمه، ايجاد همكارى و ارتباط بين مردم است.

حاكم آن نيز امام معصوم، احيا كننده شريعت نبوى و مجرى قوانين اسلامى و دستورات الهى است. اسلام مى‏خواهد تمام اختلافات و جدايى‏ها را كه به نام‏هاى گوناگون پديد آمده، به وسيله عقيده توحيدى، از ميان بردارد. تمامى اختلافات نژادى، طبقاتى، ملى، وطنى، جغرافيايى، مسلكى، حزبى و زبانى بايد از ميان برود و سبب امتياز، افتخار و اعتبار نباشد و حتى در آن حكومت، اختلاف دينى هم بايد كنار گذاشته شود و همه، در زير پرچم اسلام تسليم فرمان خدا باشند.

اين همان حكومت واحد جهانى است كه كره زمين با يك حاكم، يك نوع حكومت و با يك شيوه و روش عادلانه اداره مى‏شود.

اسلام براى بشر چنين حكومتى را پيش بينى كرده و در حدودى كه وظيفه تشريع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملى شدن آن را موكول به آماده شدن زمينه كامل آن كرده است.

اساسا حفظ يك انسان كامل به عنوان ولى الله الاعظم و نگه‏دارى آن در پشت پرده غيبت، براى تشكيل چنان حكومت واحد جهانى است; زيرا تشكيل چنان حكومتى، از عهده انسان‏هاى عادى خارج است.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 6 RE 2. دولت :
عدالت اجتماعى

مقدّمه: از شاخصهاى بسيار مهم و برجسته در حكومت جهانىِ امام مهدى(عج) اقامه قسط و عدل به معناى وسيع كلمه است و در اين باره بيشترين روايت را داريم كه حدود يكصد و سى روايت باشد قرآن كريم قيام به قسط و عدل را يكى از اهداف بعثت انبياء دانسته و براى آن اصالت قائل شده است: «لقد ارسلنا رسلنا بالبيّنات و انزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط» ; براى بشر قرن بيستم و

قرون و اعصار بعدى عدالت و دادگسترى از نان شب واجب تر و مهمتر است، بشر از بى عدالتى و شئوون مختلف زندگى رنج مى برد، پيكره جامعه بشرى از اين زاويه بيمار است و هر روز هم بر بيماريهاى آن افزوده تر شود تا آنجا كه جهان پر از ظلم و جور و بى عدالتى و شر گردد كه به دنبال آن عدل جهانى در همه ابعادش بروز و ظهور مى كند و تا بى عدالتى و ستم كلّ جهان را در همه ابعادش فرا نگيرد، بشر آمادگىِ پذيرش عدل مطلق را ندارد، مگر نه اين است كه امام على (عليه السلام) قربانى عدالت گرديد (قتل فى محراب عبادته لشدّة عدله) و امروزه زمينه پذيرش عدل جهانى روز به روز مهيّاتر شود، بشر متمدّن و آگاه امروز از بى عدالتىِ اقتصادى و مالى رنج مى برد در گوشه اى از عالم ابر قدرت آمريكا با بيست درصد امكانات و نفوس، هشتاد درصد سرمايه جهان را مى بلعد و در ساير نقاط عالم هزاران هزار انسان از قحطى و گرسنگى با مرگ دست به گريبانند، انسانها از بى عدالتىِ قضائى و تبعيضات رنج مى برند، از بى عدالتىِ اجتماعى رنج مى برد، امام مهدى كه بيايد كلّ زمين را عدل و داد فرا مى گيرد آن هم در تمام ابعادش عدالت را پياده مى كند و تمام مظاهر عدل در جهان پياده مى شود، عدل اقتصادى، عدل سياسى، عدل قضائى، عدل اجتماعى و . . . وگرنه عدل جهان ناقص خواهد بود.

با حفظ اين مقدّمه مى گوئيم: يكى از ابعاد عدالت، عدل اجتماعى است و در اين رابطه رواياتى را مرور مى كنيم:

«... و وضع ميزان العدل بين الناس فلا يظلم احدٌ احداً» ;

ترازوى عدالت را در ميان همه انسانها مى نهد و در سرتاسر جهان هيچ انسانى به ديگرى ستم نخواهد كرد. (امام عصر همه ستمگران كوچك و بزرگ را سر جاى خود خواهد نشاند و اين زشت ترين پديده را كه همواره در طول تاريخ گلوى بشريّت را فشرده، دفن خواهد كرد.)

«...و عدل فى الرعيّة» ;

او در ميان همه رعايايش عدالت مىورزد، عدل او عمومى است.

«...و يعدل فى خلق الرحمن البّرمنهم والفاجر» ;

او در ميان همه بندگان خدا عدالت را پياده مى كند و به عدل رفتار مى كند چه نيكان و چه افراد فاسق و فاجر (عدالت او به طور يكسان در حقّ خوب و بد اجرا مى گردد.)

«. . . حتّى لايرى اثر من الظلم» ;

اجراى عدالت تا آنجا پيش مى رود كه در هيچ گوشه دنيا اثر و نشانه اى از ظلم نماند و ديده نشود. (فاتحه ظلم را مى خواند و آن را از صفحه زمين محو مى كند.)

«. . . يطهّر الارض من كلّ جور و ظلم»

او سراسر گيتى را از هر گونه جور و ستمى پاكسازى مى كند.

امام باقر (عليه السلام) در ذيل آيه: «اعلموا انّ اللّه يحيى الارض بعد موتها» فرمود: منظور از مرگ زمين، جور ظلم و ستم در آن است و امام زمان (عليه السلام) زمين را به وسيله عدالت زنده مى گرداند پس از آنكه با جور مرده باشد .

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 7 RE 2. دولت :
عدالت و قاطعيت در وقت ظهور

امام مهدى (ع) در راه و كار خود سازش‏ناپذير است و در اجراى حدود و احكام الهى و مبارزه با ستمگران قاطعيتى خدايى دارد، چشم‏پوشى و مسامحه‏اى در راه و روش او نيست، از ملامت ملامتگران نمى‏هراسد، از هيچ مقام و قدرتى نمى‏ترسد، و بدون هيچگونه ملاحظه‏اى تبهكاران را كيفر مى‏كند و صالحان زاهد و ساده‏زى و بى‏آلايش را در مصادر امور مى‏گمارد.

قاطعيت، خصلت همه رهبران راستين الهى است، و اين خصلت در وجود مبارك امام مهدى (ع) در حد اوج و كمال است. و معيار پاكسازى اجتماعات بشرى همين است.

عينيت‏يافتن عدالتى فراگير و ريشه‏سوزى هر ظلم و ستم بايد بدون كمترين ترحم و ارفاق و استثنايى صورت گيرد، بطورى كه در هيچ جاى جهان علت فساد و عامل بيدادى برجاى نماند، تا بتواند بتدريج‏به مناطق ديگر نفوذ كند، و به توطئه و كارشكنى در كار سامان بخشيدن به جامعه بشرى بپردازد.

اين تجربه همه دوران تاريخ است كه سازش و ارفاق و ملايمت در پاكسازى جامعه و زدودن علل و عوامل ناراستى و نادرستى و تجاوزطلبى، همواره موجب گرديده است تا پس از گذشت اندك زمانى، نيروهاى ضدحق و ضد عدل در سازماندهى مجددى تشكل يابند، و از پشت‏به نيروهاى مردمى و انقلابى يورش آورند، و ضربه‏هاى كارى وارد سازند، و آنان را بكلى از پاى درآورند، يا دست‏كم تضعيف كنند و در راه و كارشان ناموفق سازند. اين موضوع تجربه هميشگى تاريخ است.

و ديگر بار، در دوران ظهور بزرگ، اين واقعيت ناديده گرفته نمى‏شود، تا پاكسازى بزرگ و ريشه‏اى جامعه بشرى تحقق خارجى يابد، و از هر شكست و ناتوانى و سستى در امان ماند. از اينرو، امام منجى، در سراسر اندام جامعه بشرى سلولى فاسد بر جاى نمى‏گذارد، و هر خس و خاشاكى را از مسير انسان برمى‏دارد، و هر فسادى را در نطفه خفه مى‏كند، و هر ستمى را از ريشه مى‏خشكاند. در همه جريانهاى فاسد و ضدانسانى، همه عاملان، زمينه‏سازان و دستياران آن جريانها را از دم تيغ مى‏گذراند.

امام باقر (ع):

يقوم‏القائم... على‏العرب شديد، ليس شانه الاالسيف... ولاياخذه فى‏الله لومة‏لائم .

- (امام) قائم قيام مى‏كند... بر اعراب سختگير است و راه (و روش) او شمشير (به به كارگيرى سلاح) است. و در راه اجراى (برنامه‏هاى) الهى از ملامت ملامتگرى بيم نمى‏كند.

تبليغات دشمنان داخلى و خارجى و بوق و كرناها و تكفيرهاى داخلى و ارتجاعى در او هيچ اثرى نمى‏گذارد، و او را به مصلحت‏سنجى مجبور نمى‏سازد. اين روش ارزشمند، در عين دشواريهاى فراوانى كه همراه دارد، از جهتى نيز كارها را آسان مى‏كند، چون آنان كه انديشه رخنه كردن در صفوف نهضت و انقلاب جديد را در سر مى‏پرورانند و شيوه فتنه‏گرى را در پيش مى‏گيرند، هنگامى كه با قاطعيتى خلل‏ناپذير روبرو گشتند و راهى براى نيرنگ‏بازى و نفوذى‏گرى در پيش خود نديدند، دست از هر خطا و انحراف برمى‏دارند و از هرگونه حركتهاى مخفيانه و كارشكنيهاى پنهانى و سرمايه‏گذاريهاى مرموز دست مى‏شويند.

امام مهدى (ع)، با ايجاد بيم و دلهره و ترسهاى عميق و راستين، بسيارى از گروههاى مخالف و ستم‏پيشه را مجبور به ترك راه و روش خود مى‏كند و به تسليم وامى‏دارد. از اينرو، در احاديث آمده است كه از شمشير برنده و اراده قاطع امام و يارانش همه اهريمنان مى‏هراسند، و ترسى گران بر روان دژخيمان خون‏آشام سايه مى‏افكند، و لرزه بر اندام خودكامگان و طاغوتان مى‏افتد.

و اين خود عامل بزرگى در پيروزى كامل آن امام منجى است. با اين رعب و ترس، بسيارى مقاومتها درهم مى‏شكند، و بسيارى از مردمان به راه بازمى‏گردند و از تجاوز به حقوق ديگران و زير پا نهادن مسؤوليت و تكليف و حرمت انسانها دست‏برمى‏دارند.

امام صادق (ع):

بيناالرجل على راس‏القائم يامرو ينهى اذا امر بضرب عنقه، فلا يبقى بين‏الخافقين جشى‏ءج الا خافه.

- در همان هنگامى كه شخصى نزد قائم ايستاده و به امر و نهى مشغول است ناگاه (امام) امر مى‏كند كه او را بكشند. اينست كه در خاور و باختر زمين چيزى نمى‏ماند مگر اينكه از (قاطعيت و اجراى عدالت) او مى‏هراسد.

انسانهاى استثمارگر، ستم‏پيشه، خون‏آشام و بدانديشان ديوسيرت، در برابر خود قدرت و نظامى را مى‏بينند كه ذره‏اى از حق و حقوق مردمان را ناديده نمى‏گيرد، و كاهى را از كوهى جدا مى‏سازد، و زشت‏كرداران و گناهكاران را بدون ذره‏اى چشم‏پوشى كيفر مى‏دهد، و حد و حدود الهى را بدون كمترين ارفاق به اجرا درمى‏آورد، و قانون عدل و حق درباره بزرگ و كوچك و فقير و غنى و عالم و جاهل و خويش و بيگانه عملى مى‏سازد. و اينچنين شيوه و روشى نرمش‏ناپذير و استوار، اطاعت و فرمانبردارى همگان را موجب مى‏گردد.

امام باقر (ع):

كانى باصحاب‏القائم و قد احاطوا بما بين‏الخافقين ليس من شى‏ء الا هو مطيع لهم .

- گوييا ياران قائم را مى‏بينم كه بر خاور و باختر گيتى مسلط شده‏اند، و هيچ چيز نيست مگر آنكه از آنان فرمان مى‏برد.

و اينچنين شيوه و روشى مى‏تواند نجات‏بخش بشريت‏باشد، و شبكه‏هاى پيچيده بيدادگران و دنياداران را از دست و پاى بشريت مظلوم بردارد، و راحت و آسايش واقعى همگان را فراهم سازد.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:57
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
cyborg آفلاین



ارسال‌ها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
پاسخ : 8 RE 2. دولت :
عدل در عصر ظهور

در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمينه‏ها مورد توجه و عنايت‏بوده است; از بعد عقيدتى و دينى گرفته تا بعد فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنت‏بر مى‏آيد كه عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودى حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگى و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعى است; يعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و كمال روحى نايل گردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.

پيامبران الهى، در ماموريت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان‏ها بوده‏اند و مى‏خواستند مردم را طورى تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند. قرآن كريم مى‏فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط‏» .

از اين آيه استفاده مى‏شود كه پيامبران مى‏خواستند، مردم را طورى تربيت كنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط‏» و نفرمود: «ليقيموا الناس بالقسط‏» تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروى نظامى و انتظامى و قدرت‏هاى اجرايى، به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است‏بين اين كه حاكمى خود عادل باشد و بخواهد در حكومت او عدل اجرا شود و به كسى ستم نگردد و بين آن كه مردم در جامعه، از نظر كمالات و درك عقلانى به جايى برسند كه خود اقامه عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتر از ظلم است و در آنان كششى نسبت‏به ظلم نباشد.

به هر حال در اسلام و تعاليم الهى، عدل از جايگاه رفيعى برخوردار است تا جايى كه همه انسان‏ها مامور شده‏اند در تمام زمينه‏هاى زندگى خود - در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سياسى و نظامى، در گفتار و كردار و... عدالت را مراعات كنند:

«اعدلوا هو اقرب للتقوى;عدالت ورزيد كه عدالت‏به تقوا نزديك‏تر است‏» .

و «اذا قلتم فاعدلوا; وقتى سخن گفتيد به عدالت‏سخن گوييد» .

و «ان الله يامر بالعدل و الاحسان;خداى متعال به عدل و احسان امر مى‏كند» .

و «و لا يجرمنكم شنان قوم على ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى; ...» .

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است:

«من لم يحمد عدلا و لم يذم جورا فقد بارز الله تعالى بالمحاربة;

هر كس عدل را تمجيد نكند و از جور و بيداد مذمت ننمايد، به جنگ با خداى تعالى برخاسته است‏» .

آيات و روايات درباره شرافت، عظمت و اهميت «عدالت‏» به قدرى زياد است كه از گنجايش اين نوشتار خارج است.

بنابراين كلمه عدل، واژه غريبى نيست; اما حقيقتى قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگى خود، همواره منتظر بوده كه روزى، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشرى حاكم گردد.

انسان‏هاى بسيارى نيز با انديشه عدل و عدالت‏خواهى، به فكر تعبير اين رؤياى شيرين بشرى بر آمده و تلاش بسيار كرده‏اند; اما تلاش آنان در بيشتر موارد كم ثمر يا بى‏ثمر مانده و عدالت در معناى حقيقى آن، همچنان در عالم رؤيا باقى مانده است.

وه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياى شيرين و دلپذير! رؤيايى كه تمامى اجزاى وجود انسان، در طول تاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.

با همه اين احوال، هيچ گاه آرزوى تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسان‏ها به ياس و نااميدى تبديل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون مى‏گردد، از شماره انتظار ما كاسته مى‏شود و اين همان چراغ اميدى است كه قرن‏ها در دل انسان‏ها، به عشق آمدن آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او كه نامش «عدل‏» است:

«السلام على العدل المشتهر» و «اللهم صل على ولى امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر» .

دو چيز از شاخصه‏هاى اصلى حكومت او است:

1. حكومت واحد جهانى كه تنها او است كه چنين حكومتى را ايجاد مى‏كند.

2. عدل جهانى كه تنها در جامعه‏اى كه او تشكيل مى‏دهد و خود در راس آن قرار مى‏گيرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مى‏شود. همان گونه كه حكومت او جهانى است، عدل او نيز گسترده و جهانى است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصه‏هاى ديگر كومت‏حضرت مهدى (عج)، بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.

يملا الله الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا .

رسول خدا در حديثى فرمود: ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما، يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض...;

مژده مى‏دهم شما را به مهدى كه او در امت من، به هنگام اختلاف و سختى‏ها بر انگيخته مى‏شود. پس زمين را پر از قسط و عدل مى‏سازد; همان طورى كه از جور و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از او راضى مى‏شوند و... .

بنابراين در مدينه فاضله اسلامى و در عصر ظهور آن منجى عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به ميان مى‏آيد. دامنه عدالت او تا اقصى نقاط منازل و زواياى ناپيداى جامعه، گسترده مى‏شود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانه‏هاى مردمان نفوذ مى‏كند و مامن و مسكن وجود آنان را سامان مى‏بخشد.

در حكومت آن حضرت هيچ ويژگى به اندازه «عدل و قسط‏» ، برجستگى و روشنى ندارد و مردم آن حضرت را عمدتا از عدل او مى‏شناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارك او در ذهن خطور مى‏كند، عدل او است.

امضای کاربر :
آقاترین!مراغرق نور کن!

مرا قرین منت و لطف حضور کن!

وقتی گناه کنج دلم سبز می شود

آقا شما شکایت این ناصبور کن!

می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم

آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!


دوشنبه 14 فروردین 1391 - 09:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :


تماس با ما | 2. دولت : | بازگشت به بالا | پیوند سایتی RSS