تعداد بازدید 311
|
نویسنده |
پیام |
cyborg
ارسالها : 175
عضویت: 27 /12 /1390
محل زندگی: قزوین
سن: 22
تشکرها : 53
تشکر شده : 26
|
13. نارضايتى مردم دنيا:
فكر مىكنيد جهان سوم از امريكا راضى است؟ بيش از چهار، پنج ميليارد مردم دنيا از امريكا و سياستهاى بينالمللى آن ناراضىاند. اين نظام چطور مىتواند حاكم بر همه دنيا باشد، در حالى كه اكثريت مردم دنيا آن را نمىپسندند و همه خودشان را طلبكار مىدانند، همه خودشان را مظلوم مىدانند، همه امريكا را استعمارگر مىدانند. فرض حكومت جهانى كه اين نيست.
حكومت جهانى حكومت بر دلها است و پيشرفتهاى معنوى لازم دارد كه آن هم در امريكا و غرب اتفاق نيفتاده است.
به هر حال با همه نواقصى كه براى امريكا بر شمرديم، اين سيستمى است كه الان مىخواهد ارباب دنيا و محور تك قطبى دنيا باشد و حكومت واحد جهانى برقرار نمايد و افرادى مثل فوكويوما براى آنها تز آخرالزمان مىنويسند.
البته اسلام هم با وضع موجودى كه دارد نمىتواند داعيهدار حكومت واحد جهانى باشد؛ حتى در خود ايران كه الان قطب اسلام ناب است، فكر نمىكنيم آنچه هست كافى است و همه چيز بر اساس حكومت اسلامى است.
ما الان از محتوا و گفتهها و از آنچه كه در دين و بشارات ما آمده سخن مىگوييم. در فرهنگ و متون اسلامى از حكومت امام زمان(عج)، واقعا حرفهاى محكمى از بَدْوِ آفرينش تا امروز وجود دارد.
حوزههاى علميه بايستى روى جهان بينىاى كه قرآن مطرح مىكند - از لحظه خلقت حضرت آدم(ع) تا حضرت مهدى(عج) و آياتى كه در اين زمينه است - توجه بكنند و آن اين است كه عاقبت دنيا به خير است و دنيا روز خوشى دارد و بشر و دنيا براى آن روز خلق شدهاند. واِلّا آنچه كه تا به حال ما از دنيا ديدهايم چه در دوره گذشته و چه امروز، فلسفه خلقت بشر را نشان نمىدهد. آن زيبايى كه براى بشر ترسيم مىشود و آن عالم اصغر هم وزن عالم اكبر نيست. اين جسم صغير و آن روح كبير با اين عملكرد واقعا سازگارى ندارد.
بايد دنيا يك روزى برسد به جايى كه بشر ايدههاى الاهى و آسمانى و آن وعده كه خداوند به ملائكه داد كه معترض بودند به خلقت حضرت آدم(ع) و خلافت حضرت آدم(ع) در روى زمين و خداوند فرمود شما نمىدانيد يك چيزهاى ديگرى هم هست. اين چيزهايى كه نمىدانستند يك روزى بايد كشف و عمل بشود و به ميدان بيايد.
من در مورد آيه شريفه «...فَأَنْظِرْنِى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ، قَالَ فَإِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِينَ، اِلى يَوْمِ الوَقْتِ الْمَعْلُومِ»
يك نظر خاصى داشتم. وقتى تفسير الميزان را مطالعه مىكردم و ديدم نظريه علامه طباطبايى هم همين است. خيلى خوشحال شدم. سابقهاش را هم در روايات ملاحظه كردم كه مجموعه اينها يك نظريه به انسان مىدهد.
وقتى در داستان حضرت آدم(ع) خداوند اين وعده را داد. و شيطان به خاطر تكبرش مغضوب مىشود و مهلت مىخواهد، مىگويد: «...فَأَنْظِرْنى إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ...»
خداوند مىفرمايد كه «...فَإِنَّكَ مِنَ المُنْظَرِينَ» بعد يك قيدى مىزند و مىفرمايد: «...إِلَى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ.»
اقوال در آيه
در اين آيه اختلاف نظر است. سه قول و نظريه در تفسير اين آيه وجود دارد. يك قول اين است كه خداوند همه خواستههاى شيطان را داده و گفته تا قيامت مهلت دارى. وقت معلوم، همان قيامت است. قول دوم اين است كه اين مهلت خداوند تا نفخه اُولى است.
در نفخه اولى است كه شيطان ديگر مهلتش تمام مىشود و فاصله بين نفخه اولى و نفخه بعدى وقتى است كه ديگر شيطان كارى نمىتواند بكند، بين آن دو نفخه چقدر باشد و چه جور باشد چيزى معلوم نيست و نكته قابل استفادهاى ندارد. قول سوم اين است كه اين مهلت مربوط به يك زمانى از عمر دنيا است كه بشريت تكامل كرده و اشكالات انسانها با آزمايشها، علوم، تعليمات، تجربهها و تكاملش به جايى رسيده كه ديگر شيطانها كشته مىشوند.
علامه طباطبايى مىگويند من اين نظريه را قبول دارم كه زمانى مىآيد كه زمان خوش دنيا است و آن روز شيطان ديگر بر انسان حاكميت ندارد و مدينه فاضله است. آن موقع است كه همه وعدههاى مربوط به دوران امام زمان(عج) تحقق پيدا مىكند.
علامه مجلسىرحمه الله در كتاب بحارالانوار از كتاب سَعد السعود سيد بن طاووسرحمه الله و او از صحف ادريس يك چيزى نقل مىكند كه آن هم خيلى مىتواند جالب باشد.
سيد بن طاووس در سعد السعود مىگويد: در صحف ادريس نبى ديدم - معلوم مىشود ايشان صحف را داشته كه مىگويد ديدم - كه ابليس مهلت تا قيامت خواست ولى خداوند تا زمان معينى مهلت داد و فرمود: «...إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» تا قبل از روز قيامت روزى مىآيد كه «...فَإنَهُ يَومُ قَضَيْتُ و حَتَمتُ اَنْ اُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنَ الْكُفْرِ وَ الشِّرْك....»
آن مبناى اصلى همين است؛ يعنى ما پايه همه چيز را توحيد بدانيم كه اين اول بايد محقق بشود. آنهم توحيد به تمام معنا، نه توحيد فقط در عبادت، يعنى واقعا خدا حاكم باشد بر همه زندگى ما؛ «...و المَعاصى و انْتَخَبْتُ لذلك الوقت عباداً....» انسانهايى براى آن زمان انتخاب شدند.
انسانها يعنى همه كسانى كه آن موقع هستند. آنها «...اِمْتَحَنْتُ قُلُوبَهُمْ للايمان و حَشْوتُها بالورع و الاخلاصِ و اليقين و التَّقوى و الخشوع والصدق و الحلم و الصبر و الوقار و التقى و الزهد...» و بقيه اصول اخلاقى؛ يعنى انسانهايى كه آن روز متحلى هستند به اين حليهها (صفات) «...وَ اِسْتَخْلفهُمْ فى الارض و امكن لهم دينهم الذى ارْتَضَيته لهم...» كه حاكميت دين هم دين مرضى خدا است؛ و اينجا مىگويند كه در آن زمان - امانت اينجا به معناى امنيت است به خاطر ذيل آن - چنان امانت را در زمين حاكم خواهم كرد كه «...فلا يضر شىءٌ شيئاً...» چيزى به چيز ديگرى ضرر نمىرساند. «... و انزل بركات من السماء و الارض و تزهر الارض بحسن نباتها و تخرج كل ثمارها و انواع طيبها و القى الرأفة و الرحمة بينهم فيتواسون و يقتسمون بالسويه ... و يدينون بالحق و به يعدلون و يحكمون....» در آخر خداوند به شيطان مىگويد: «أبيدك يومئذ خيلك و رجلك و جنودك اجمعين فاذهب فانك من المنظرين الى يوم الوقت المعلوم....»
پس مىبينيم اين وقت معلوم در صحف حضرت ادريس هم است. اگر اين روايت معتبر باشد، مضمونش با روايات ديگر ما كاملاً مىخواند. حالا وضع سندش يك جاى ديگر بايد بررسى شود.
اگر بنا باشد حاكميت شيطان بر انسان آن روز تمام شده باشد، اين يك بحث تازه است كه بايد با بقيه آيات و روايات و با روايات مزاحم و معارض و مطالب ديگرى كه وجود دارد بررسى شود. من هم الان به صورت قاطع نمىگويم؛ بلكه يك نظريه در رابطه با وقت معلوم پيدا كردهام.
با اين شواهدى كه عرض كردم، يك چنين چيزى در دوران امام زمان(عج) بايد منتظرش باشيم، روايات خيلى فراوان است كه مىگويد: «...وَضَعَ اللَّهُ يَدَهُ عَلى رُؤُوسِ الْعِبادِ فَجَمَعَ بِها عُقوُلهُمْ وَ كَمَلْتَ بِهِ اخلاقهم....» بشر از لحاظ علمى آن چنان پيشرفت مىكند كه تعبير روايات اين است كه خانمها توى خانههايشان مىنشينند و احكام و وظايفشان را از كتاب و سنت استخراج مىكنند. مردم اينطورى به احكام آشنا مىشوند.
از لحاظ فنى خيلى در روايات چيزهاى عجيبى داريم. البته يك وقت خيلى عجيب بود، اما حالا خيلى عجيب نيست؛ مثلاً اينكه مأموران و فرماندهان و مسؤولانى كه به بلاد اعزام مىشوند، به آنها گفته مىشود برويد عمل كنيد به فرامينى كه داريد. اگر ترديد كرديد، به كف دست خودتان نگاه كنيد و به آنچه كه مىخوانيد عمل بكنيد. الان ما مىتوانيم اين را قبول كنيم. حداقلش اين است با اينترنت و ماهواره مىتواند ارتباط داشته باشد و فرمانش را بخواند. البته اين مال امروز است فردا نمىدانيم ممكن است كف دست را بشود بخوانيم؛ يا آن روايت ديگرى كه مىگويد امام زمان(عج) كه مىآيد خداوند مرتفعات زمين را و منخفضات زمين را در مقابلش هموار مىكند كه همه زمين را مىتواند ببيند و از همه جا مطلع باشد.
الان با اين پيشرفت علم تا حدودى هموار است؛ اما آن روز چه مىشود باز معلوم نيست. «...يَمْشُونَ عَلَى الْماء...» آن موقع هم كشتى بوده، در زمان حضرت نوح هم كشتى بوده، اين نيست، روى آب راه مىروند تكنولوژى خاصى خواهد بود كه بشريت اينقدر پيش مىرود كه دستش به همه جا باز مىشود.
مؤمنين در شرق و غرب در همه عالم همديگر را مىبينند و با هم صحبت مىكنند. اينها امروزه ميسر شده و الان وجود دارد. از لحاظ رفاه زمين همه ظرفيت خودش را بروز مىدهد.
تكامل علم و فن بهطور طبيعى دارد اين كار را پيش مىبرد. معادن مكشوف مىشود، ژنتيك آنقدر اوج مىگيرد كه هر گونه ثمرى را مىشود از زمين گرفت و همه جا را مىشود سبز كرد. همين چيزهايى كه در روايت وجود دارد. از لحاظ رفاهى و اجتماعى اين عدالتى كه گفتم سوسياليست دنبالش است، در تعبير خيلى زيباى روايات ما وجود دارد كه مىگويد «...اِذا قامَ الْقائِمُ جائَتِ الْمُزْامَلَه....» مزامله از زميل صميمىترين دوست انسان است و يعنى صميميت بين مردم حاكم مىشود اين تفرقهها و بدبختىها كم مىشود و كينهها و گرگ صفتىها از بين مىرود. «وَ يَأْتِى الرَجُلُ اِلى كيسِ أخيهِ فَيَأْخُذُ حاجَته لا يَمْنَعُهُ.» انسان به خودش حق مىدهد كه از جيب برادر مسلمانش بردارد و او هم راضى است. برگرديد به صدر اسلام؛ روايتى است كه مىگويد رسم بود بعد از مؤاخاتى كه انجام گرفت، در مسجد پيغمبر(ص) يك ظرف گشادى را عبور مىدادند، مردم دستشان را در آن ظرف مىكردند. بعضىها پول مىريختند، بعضىها بر مىداشتند؛ هر كسى زيادى داشت در ظرف مىريخت، هر كس كم داشت بر مىداشت. يك چنين صفايى بين مردم حاكم مىشود. اين احتياج به زمينههاى روحى، تكامل انسانى و فرهنگ دارد. آن فرهنگ اسلامى بايد حاكم بشود كه اين اتفاق بيفتد نه فرهنگ غربى كه نتيجه اش امريكا است و آن تبعيض كشنده و آن استثمار و استكبار.
آن كارى كه اينها دارند مىكنند كه به قيمت پنج ميليارد انسان فقير و بدبخت براى چند صد هزار رفاه درست بكنند. اينكه مزامله، صفا، اخوت و عدالت نيست. اينكه نمىتواند قلبهاى دنيا را به هم نزديك بكند. ممكن است مرزها را بشكند اما قلبها هر كدام يك مرزى دور خودش مىكشد.
به هر حال، آن بهشتى كه روى زمين مىشود تصور كرد با آن شرايطى است كه بدون پيرايهها در بشارات ما و عهدين و جاهاى ديگر آمده و آن دوره امام زمان(عج) است. جمهورى اسلامى و حوزه علميه يكى از كارهاى مهمى كه بايد بكنند اين است كه پايهها، راهكارها، فرهنگ مناسب و ابزار مناسب براى يك چنين اجتماعى را كه جزء شرايط ظهور حضرت حجت(عج) است و بدون آن شرايط اين وعدهها قابل تحقق نيست، فراهم بكنند و زمينه سازى نمايند.
يكى از ادله طولانى شدن دوران ظهور كه ما هم نمىدانيم چقدر خواهد بود، همين است كه بشريت اينقدر (به تعبير خود روايت) عقولشان و اخلاقشان تكامل پيدا كند كه تحمل چنين عدالت، چنين صميميت و صفا و خودمانى زندگى كردن را داشته باشند.
بسيارى از روايات دارد كه مثلاً حضرت على(ع) در رجعت چندم و در كَرَّه چندمش شيطان را مىكشد و جنودش را تباه مىكند. معلوم مىشود وقتى كه حضرت حجت(عج) بيايند باز يك دورهاى طول خواهد كشيد.
امضای کاربر : آقاترین!مراغرق نور کن!
مرا قرین منت و لطف حضور کن!
وقتی گناه کنج دلم سبز می شود
آقا شما شکایت این ناصبور کن!
می ترسم از شبی که به دجال رو کنیم
آقا تو را قسم به شهیدان ظهور کن!
|
|
شنبه 02 اردیبهشت 1391 - 20:44 |
|
تشکر شده: |
|
|
برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.