یکی از جلوهها و آموزه های زیبای اسلام در تعاملات و ارتباطات اجتماعی به ویژه در برخورد با افراد بدرفتار و بداخلاق، چشم پوشی و اغماض و به عبارتی دقیقتر عفو و گذشت میباشد. بسیاری از مردم به خصوص نسل جوان سؤال میکنند، نگاه اسلام نسبت به بی احترامیها، خطاها، بی اعتناییها و بی احترامیهایی که دیگران در ارتباط با ما دارند چیست؟ آیا باید امر به معروف و نهی از منکر کرد؟ آیا بگذاریم و بگذریم؟ سکوت و بی اعتنایی کنیم؟ قطع رابطه کنیم؟ نادیده بگیریم و به روابط خود ادامه بدهیم؟ پاسخ به سؤالات مذکور را به اجمال در ذیل مرور میکنیم. 1- آنچه مسلم است و آنچه از قرآن و احادیث بر میآید در صورت احتمال تأثیر مثبت در مخاطب (فرد بد اخلاق) باید امر به معروف و نهی از منکر کرد و سکوت نکرد. امّا در صورت عدم تأثیر باید بدون قطع رحم تعاملات را به گونه ای طراحی کرد که خود و اعضای خانواده مان در فضای مسموم و آلوده به گناه قرار نگیریم. مثلاً در میهمانیهایی که گناهی صورت میگیرد، با همفکران خود را اتاقی دیگر به گفتگو بپردازیم. و یا به بهانهی مختلف مسیر بحث و برخوردهای نادرست را تغییر دهیم. 2- بر اساس آیه 33 سوره فصلت، بدی دیگران را باید با خوبی پاسخ داد تا دشمنیها و مخاصمات به دوستیها و صمیمیتها مبدل شوند. (... ادفع بالتی هی احسن) به عبارتی دیگر با حلم و مدارا و مدیریت اخلاقی، برخوردهای تلخ و گزنده دیگران را خنثی و فضای عصبیت، انتقام جویی و مجادله را تلطیف نموده و نرمش و آرامش را فضای موجود حاکم نماییم. 3- علاوه بر دستورات و توصیه های دینی، در فرآیند تجربه بشر نیز ثابت شده، که فکر انتقام و در دل نگاه داشتن کینهها و کدورتها علاوه بر تخریب روح و روان فرد آثار و عوارض فرساینده ای را بر روابط خانوادگی، فامیلی و اجتماعی بر جای خواهد گذاشت. 4- هم چنین ما در نمازهای یومیه، شصت بار رحمت خدا را بر ذهن و زبان جاری میسازیم. لذا افراد نمازگزار که آیه ای از آیات علاوه بر این خداوند خود را در قرآن با نامهای نواب، رحیم، غفور، ... میستاید و عیبهای ما را میپوشاند و خطاها و گناهان ما با نهایت رحمت و عطوفت برخورد میکند، ایمن بوده و بارها دو برابر خدا خطا میکنند، و همواره محتاج عفو و گذشت خداوند میباشند، خود نیز در برابر خطاها و لغزشها و بدرفتاریهایی دیگران اهل عفو و گذشت و مهربانی باشند. در سیره معصومین علیهم السلام، به موارد بسیار زیادی بر میخوریم که در برابر بدرفتاریها و حتی بددهنیهای افراد جاهل، با بزرگواری و عفو و گذشت برخورد میکردند. تجمیع و تنظیم آنها خود کتابی مفصل و مستقل خواهد در اینجا به سه نمونه اکتفا میشود: مردی، قنبر، غلام علی(علیه السلام) را دشنام داد. قنبر خواست که دشنام او را برگرداند، حضرت او را صدا کرد و گفت: ای قنبر! آرام باش! بگذار که این شخص دشنام دهنده، خوار باشد، تو با سکوت خود، خداوند رحمان را خشنود میکنی و دشمن خود، شیطان را شکنجه میدهی رسول گرامی اسلام بعد از فتح مکه بسیاری از دشمنان خود حتی ابوسفیان و وحشی قاتل عموی خود حضرت حمزه(علیه السلام) را بخشید. خوارج ، در زمانی که علی علیه السلام خلیفه بود و بالای منبر سخنرانی میکرد به او اسائه ادب کرد و دشنام میدادند، علی (علیه السلام) در برابر سؤالی که درباره سکوتش مطرح می کردند میفرمود: تا زمانی که دست به شمشیر نبردهاند با آنان کاری نداشته باشید. امیر مؤمنان(علیه السلام) حتی ضارب و قاتل خود را نیز از رحمت و عفو و مهربانی خود محروم نمیساخت و میفرمود از غذایی که من میدهید به او هم بدهید. البته همهی عفو و بخش در برابر امور شخصی و فردی بود نه در برابر مصالح اسلام و مسلمین – آنجا دیگر قاطعیت و صراحت لازم است. نباید حقوق مردم (حقالناس) مورد غفلت قرار گیرد. پس بیایید به تأسی و پیروی از معصومین ما نیز در امور شخصی اهل تساهل باشیم. اهل گذشت و عفو باشیم. اگر پیرو معصومین هستیم.برخورد معصومین علیهم السلام در برابر بدرفتاری دیگران
لحظه شمار غیبت