با توجه به آنچه گذشت، دانستیم که همه ادیان الهی و بیشتر مكاتب بشری، درباره پایان تاریخ اظهار نظر كرده و به نوعی فرجام نهایی تمدن بشری را پس از فراز و نشیب های بسیار، روشن دانسته اند. با این حال برخی از پیشگویی هایی آخرالزمانی، آبستن خبرهایی است که با ایجاد تشویش و نگرانی، انسان روز واپسین را در یک سردرگمی فعال فرو برده، و گمانه زنی های مختلف و گاه متناقضی را برای او به ارمغان آورده است. چنانکه نظریه “رنه گنون” (عبدالواحد یحیی) گویای افول و فروپاشی تمدن مادی غرب و ظهور مجدد حق و حقیقت و بازگشت انسان به آیین های باستان و ادیان ابراهیمی است(1)؛ تئوری پایان تاریخ “فوكویاما” نیز در بر دارنده پیروزی نهایی نظام غربی و حاكمیت ابدی آن بر سرتاسر جهان، (2) و پندار “برخورد تمدن ها”ی “هانتینگتون”، گویای جنگ جهانی تمدن ها و نظم نوین جهانی بر اساس مرزهای تمدنی در پایان این دوره از جهان است .(3)
در میان این پیش گوئیها و گمانه زنیها، دین اسلام، شفاف ترین و گویاترین چشم انداز از آخرالزمان را به تصویر کشیده و اطلاعاتی منسجم و راهبردهایی دقیق را برای عبور از روزهای واپسین عصر گذار از تاریخ، دراختیار انسان قرار می دهد.